Wednesday, July 23, 2008

در مورد مقاله: هویت دینی یا هویت ملی
به نظر من نکات مطرح شده بسیار جالب ودقیق اند. البته هنگامیکه در سطح سیاسی -ایدولوژیکی ویا کمی هم فرهنگی باقی بمانیم . در غیر این صو رت اگر سطوح وابعاد دیگرمسئله را برای سنجش تاثیرشان وارد بحث کنیم ، مطلب تغییر نمی کند ، ولی تعبیرش مشروط به زمان ویا شرایط ساختی - تاریخی ان میشود . در اوایل سالهای دهه سی خورشیدی شرایط جامعه بصورتی بود که مذهب وملی گرایی با کمی اختلاف نظر کم وبیش باهم بودند . چون مسائل جامعه دران زمان صرفا" درمحدوده ملی واقع میشد ، هر چند تیپیک جزئی از حرکات رهابخش از بند ، سلطه گر ها بود . هینطور مذهب هم ایدئولوژیء طبقات ویا اقشاری از طبقاتی بود که در ان زمان از نظر سیاسی بنوعی پویا تر بودند. در بهمن 57 عرصه تحرکات سیاسی جامعه کلا " تغیرکرده وبسیار وسیع تر از محدودهء ملی گرائی بود. بهمین دلیل و حتی بعنوان نمونه میتوان وضعیت جبهه ملی اوایل دهه سی را با جبهه ملی ( یا بطور کلی ملی گرایان) بکلی آبرفته واسقاطی بهمن 57 مقایسه نمود . که راضی به نشستن روی چهارپایه کنار راننده اتوبوس انقلاب هم شدند . بااینکه در بهمن 57 سران ملی گرایان ، همان رجال در حاشیه مانده دهه سی بودند . سنجابی ، صدیقی ، سحابی، حسیبی ، وبازرگان و..که همگیشان بشخصه جزو یاران مصدق بودند . در این مدت ، این مذهب نبود که تغییر کرد فرضا" در ان تجدید نظر شده ویا تحولی در ان بوقوع پیوست . بلکه شرایط طور دیگری شده بود . شرایط بگونه ای تغییر کرد ، که به مذهب فرصت مطرح شدن داد . بنظر من خود روحانیون هم رفته رفته ویا طی زمان متوجه این امرشدند !! بسرعت در یافتند که تاریخ مصرف ملی گرایان در حال بسر آمدن است
جمهور ی اسلامی هم بعلت تغیرات سریع، از همان اغاز با این روند تغییر وشکل گیری مداوم مشکلات روبرو شد . از بهمن 57 تا کنون مرتبا " اوضاع بصورت غافلگیر کننده سریعتر از انها تغییرمیکند . هرچه کوتاه میایند، در تصمیماتشان تجدید نظر میکنند ، عقب مینشینند ، ازروی زمین بلند میشوند ، پشت میز می نشینند . برادران سابق همه دکتر ومهندس میشوند . ازتخصص و برنامه ریزی ومدیریت وامثال ان سخن میگویند . باز انطور که باید افاقه نمیکند . چون هم سرعت ، هم ابعاد وهم عمق تحولات سریع تر از انهاست . روشن است که جمهوری اسلامی هم با مشکلات و تناقضا ت بسیاری روبرو است .وهم کارهای بسیاری انجام دادهاست . ولی از انجا که منشاء اصلی همه این مشکلات ، بویژه در این چهاردهه اخیر ، فشار وشوک مداوم روند سلطه سرمایه مالی در جهان که ، در قالب نسخه های تحمیلی نئولیبرالیستی خاصه به توسعه نیافته ها تحمیل گشته ، بوده است . در این صورت رابطه ایندو دریک وضعیت انتا گونیستی کامل قرار گرفته است . بقسمی که این تحمیل شرایط چنان همه جانبه شده است که ، فضای تنفس باقی نمیگذارد . یا با ما هستی ویا از توسعه و تعدیل مشکلات ووو ..خبری نیست ! به سبب وجود چنین ضدیتی است که اسلام به صحنه آ مد ودر واقع بیش از لترناتیو بودنش بصورت کاتالیزاتور عمل میکند . خوب چرا نکند ؟ اما در عرصه داخلی بعلت حجم نیازها وتناقضاتی که میان نیروهائی که به این ریسمان میاویزند ، بااینکه صحنه برای تحرکات سیاسی اماده است . ولی عرصه داخلی کلافگی بوجود میاورد ، و درنتیجه به بستن فضای سیاسی منجر میشود.
درخاتمه، مقصود من این استکه ارتباط مقولات مورد بحت باروندهای در جریان باید حتی الامکان مطرح گردد. تا تبیین روشن تر ی از افت وخیز این جریانها بدست آید
مهدی کاظمی

No comments: